جدول جو
جدول جو

معنی پیش چرمه - جستجوی لغت در جدول جو

پیش چرمه
(چَ مَ / مِ)
پیش آهنگ ؟ یا اسپ سپیدزیور پیش آهنگ ؟:
دم گرگ چون پیش چرمه ستوری
مجره همیدون چون سیمین سطبلی.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیش پرده
تصویر پیش پرده
تصنیفی که در تماشاخانه پیش از بالا رفتن پرده در جلو سن می خوانند
فرهنگ فارسی عمید
(زِ رِهْ)
نام بلوکی در شرق دریاچۀ سیستان که امروز نام پیش آب دارد. رجوع به تاریخ سیستان صص 297- 298 و 326، 336- 355، 373، 377، 390، 401، 403، 415 شود
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
دهی از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد. واقع در 102 هزارگزی شمال باختر اسفراین و پنجهزار گزی جنوب شوسۀ عمومی بیرجند به شقاق. جلگه. سردسیر دارای 97 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی آن زراعت و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(شِ چَ /چِ)
در منظر. در مرأی. برابر دیده
لغت نامه دهخدا
(شِ چَ / چِ)
قسمت مقدم چشم. مؤق. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیش چشم
تصویر پیش چشم
در منظر در مرای برابر دیده
فرهنگ لغت هوشیار
((پَ دِ))
فیلم کوتاهی که دربردارنده منتخبی از نماهای حساس و جذاب فیلم اصلی باشد و نمایش فیلم اصلی را در آینده ای نزدیک نوید دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیش پرده
تصویر پیش پرده
آنونس
فرهنگ واژه فارسی سره
اولین خرمن پس از برداشت محصول
فرهنگ گویش مازندرانی
مراتعی که مورد اولین چرای گله های گاو گوسفند قرار گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
بز پیشاهنگ گله
فرهنگ گویش مازندرانی
پیراهن سنتی زنان مازندران که با سکه دوزی زینت می یافت
فرهنگ گویش مازندرانی
محل اتراق گالش ها
فرهنگ گویش مازندرانی
کمر به بالا
فرهنگ گویش مازندرانی
اولین چرای دام در مراتع
فرهنگ گویش مازندرانی